شهادت حضرت علی علیه السلام
آنشب که زینب کوفه را صحرای تَف دید یعنی تــمــام کــربــلا را در نـجـف دید بیست و یکم شب بود یا ظهـر دهـم بود این سو و آن سو مادرش را هر طرف دید از ابن ملـجـم تا قـطام و اشعـث و عَمر آنقدرشمر و زجر و خولی صف به صف دید بابای خود را رو خضاب از خون سر دید عـبـاس را در تـیررس تیـر و هدف دید میرفت علی ممصوص فی ذات خداوند گاهی که اکبر را به میدان در شعف دید دشمن عـروسی داشت پای رأس قـاسـم هرگوشه ای بزم شراب و رقص دف دید صفـیـن قــرآنها به روی نیـزه می رفت در شام، پای نیزه و سر سوت و کف دید او دیــن ابــراهــیــم جــدِّ جــدِّ خــود را بــازیـچــۀ فــرزنــدهای نــاخـلـف دیــد امـروز بر دوش پــدر، فـردای خود را نــاقـه ســوار یــکـۀ بُـرج شــرف دیــد در پـیـش الـرحـمـن، کـنــار لـؤلـؤ سبز مرجان سرخش را نشسته در صدف دید |